ویدیویی در یوتیوب می دیدم از یکی از هم وطنی های ساکنِ لندن که درباره ی کریسمس و مخاطراتِ آن بود. درباره ی رسمِ هدیه خریدن، سیکرت سانتا و رسومی از این قبیل که تا چه اندازه زندگی را ماشینی، فرمایشی، مصنوعی و استرس زا می کند. ویدیو به طور اتفاقی نسبتی با چند مینی-ماجرای اخیرِ من داشت. در سه چهار ماه گذشته حداقل 5 مناسبت بوده که باید بابت شان هدیه ای تهیه می کردم. شاید شرم آور، ضداجتماعی، بی مسئولیتی و بی مهری به نظر بیاید اما تقریبا در همه ی آن ها غیرمتعارف نامه به پدر (یا همه ی آنچه همیشه ناگفته می ماند)
به سلامتیِ روزهای پایانیِ سی سالگی
گوگوش، زهر، مواجهه، درگذشت، حسادت
ی ,هدیه ,ویدیو ,بی ,شان ,شاید ,درباره ی ,ای تهیه ,هدیه ای ,شان هدیه ,باید بابت
درباره این سایت